کتاب زندگی دومت وقتی آغاز میشود که میفهمی یک زندگی داری – نویسنده رافائل ژیئوردانو
کتاب زندگی دومت وقتی آغاز میشود که تنها میفهمی یک زندگی داری از نگاه اول شاید به نظر یک رمان معمولی بیاد، ولی واقعاً یک تجربه عمیق روانیه. رافائل ژیوردانو تونسته با این کتاب، یک موج جدید از مثبتاندیشی و ایدههای رشد فردی به ارمغان بیاره. واقعیتش اینه که این کتاب تونسته عنوان پرفروشترین کتاب قرن 21 فرانسه رو بدست بیاره، و این نشون میده که به چه قدر مخاطبا رو جلب کرده.
اگه دنبال کتابی هستید که سبکش متفاوت و زندگیتون رو به یک منظره جدید ببره، به نظرم این کتاب جایگاه خودشو پیدا میکنه. مطمئناً با خوندن این کتاب، به یک سفر فراتر از چیزهایی که تا حالا تصور میکردید خواهید رفت.
همراه با کامی، یک سفر فراتر از معمول آغاز میشود. یک زن به نام کامی که به نظر ممکن بوده باشه همه چیز رو داشته باشه: یک شغل خوب، یک همسر دوستداشتنی و یک پسر بینظیر. اما با این وجود، یه جایی احساس میکنه که شادی و لذت زندگیاش از بین میره.
این رمان با شخصیت جذاب و معمولی کامی، یک داستان شگفتانگیز و خلاقانه رو آغاز میکنه. او قصد داره به سفری برود که زندگیاش رو کاملاً تغییر بده و رویاهاشو به واقعیت تبدیل کنه. از طریق آشنایی با یک مرد به نام کلود، کامی در مسیری غیرمعمول قرار میگیره که باعث میشه تا بفهمه چطور به حس سرزندگی دست پیدا کنه.
این داستان نه تنها درباره روزمرگی یا روالهای معمول زندگی نیست، بلکه پردهای باز میکنه به جنبههای مهم و گاهاً ناشناختهای از خودمون. از نگاه اول میتونه بیماری بیخطری به نظر برسه، ولی میتونه آسیبهای زیادی به افراد بزرگ و کوچک وارد کنه. به خاطر این بیماری، لبخند ماهیانه کمتر میشه، اما داستان این نیست. این رمان با روایتی شگفتانگیز و معنوی از زندگی ما به دنبال حلقههای رازآلودی هست که توی زندگیمون ایجاد میکنیم.
بهترین قسمت این همه اینه که این کتاب نه تنها مورد توجه خوانندهها و انتقادات مثبت قرار گرفته، بلکه توانسته به شدت در بازار کتابها جا بگیره و جایزههای معتبری رو برده. از نگاهی تازه به زندگی، این کتاب یه داستان بینظیر و مفیده که ازش خوشتون میاد.
بهتره که این کتاب رو زودتر بخونید، چون واقعاً زندگیمون فقط یک باره. این کتاب نه تنها احساسات و افکار آدمو رو بهتر میکنه، بلکه به بیش از سی زبان زندگی میبخشه. حتی یه فیلم هم بر اساس این داستان در حال ساخته شدنه، با تهیهکنندگی یان زنو و لوران زیتون. به عبارت دیگه، داستانی که میتونه زندگیتون رو تغییر بده و براتون به یادگاری ارزشمند تبدیل بشه.
قسمتی از کتاب
در تمام مدتی که داشتیم بالا میرفتیم، هرچند که بالن تقریباً بدون تکان و حرکت ناگهانی بود، اما دست کلود را رها نکردم. سرانجام از اینکه میدیدم کمتر از آنچه که خیال میکردم سرم گیج میرود متعجب شدم. احساس میکردم توی دلم خالی شده است. دهانم خشک شده بود و دستانم میلرزید، اما من آنجا بودم و همه چیز تحت کنترلم بود.
تجربۀ فوقالعادهای بود و دیدن مناظر از آن بالا نفس آدم را بند میآورد. آنقدر زیبا بود که اشک در چشمانم جمع شد. آن بالا، تازه فهمیدم دارم چهکار میکنم. میتوانستم تا صدوپنجاه متری زمین بالا بروم. میتوانستم ترسهایم را زیر پا بگذارم! یک جور احساس غرور شادیبخشی وجودم را فراگرفت و لبخندی کنترل نشدنی گوشۀ لبهایم نقش بست.
همان لحظه کلود در گوشم گفت: لنگر بنداز کامی، لنگر بنداز…
وقتی دید متوجه منظورش نمیشوم برایم اصل لنگراندازی مثبت را توضیح داد؛ تکنیکی بود که با استفاده از آن هرگاه میخواستیم حالت جسمی یا روحی خود در لحظهای شاد را دوباره تجربه کنیم، آنلحظه را به یاد میآوردیم. ابتدا باید لنگر مربوط به لحظۀ باشکوهی از زندگیام را تعیین میکردم. سپس یک واژه، تصویر و یا حرکتی را برای آن لحظۀ خوش و پر از آرامش در نظر میگرفتم. آن روز، در آن بالن تصمیم گرفتم انگشت کوچک دست چپم را محکم فشار بدهم.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.