کتاب سمفونی مردگان – نویسنده عباس معروفی
کتاب سمفونی مردگان نوشته عباس معروفی، یک بررسی زیبا و مرموز از عشق، از دست دادن و استواری روح انسان در کنار پس زمینه ایرانی پر از جنگ است. در این رمان جذاب، معروفی زندگی افراد عادی را که در گرفتاری انقلاب و تنش های جنگ قرار گرفته اند، با هم پیچیده می کند و نقاشی زنده ای از جامعه ای را که در آستانه فروپاشی است، به تصویر می کشد.
در اصل داستان، رابطه غیرممکن بین دو شخصیت است: احمد، یک موسیقیدان با استعداد که در آشوب جنگ سعی در بقا دارد، و سارا، یک دختر جوان که توسط روحهای گذشته اش به زندگی می کشد. هنگامی که زندگی آنها به هم ریخته و پیوند می شوند، آنها آرامش و تسلی در همراهی یکدیگر پیدا می کنند، یک ارتباطی که مرزهای زمان و فضا را فراتر می کند.
سبک نثری معروفی لیریکال و تحریک کننده است، خواننده را به دنیایی از زیبایی و خشونت، امید و ناامیدی منتقل می کند. او از طریق تصویرسازی زنده و شخصیت های غنی، جوهر زندگی در ایران در دورانی پر از رویدادهای تاریخی را به تصویر می کشد، که خوانندگان را به نگاهی عمیق در عواطف جنگ و قدرت عشق در شرایطی تاریک می کشاند.
کتاب سمفونی مردگان یک اثر شاهکار ادبی است که با احساس و عمق همراه است. استعداد روایتی و بینش عمیق معروفی این رمان را برای هر کسی که به درک پیچیدگی های زندگی در یک جامعه پر از جنگ و قدرت دنبال می کند، الزامی می کند.
در کتاب سمفونی مردگان، روایت یک زندگی پراز عشق، امید و درد از زاویههای مختلف به تصویر کشیده میشود. تاجری با شخصیت ارادهمند و محترم، همراه با همسر مهربان و چهار فرزندش، در قلب اردبیل زندگی میکند. بزرگترین پسرش، یوسف، بر اثر حادثهای در کودکی، به یک زندگی نباتی محکوم شده است، و پدرش به دلیل درد و رنجی که برای او حس میکند، آرزو میکند که هر چه زودتر بمیرد.
آیدا و آیدین، دوقلوهایی با پیوندی عجیب، داستان دیگری را درون داستان کتاب سمفونی مردگان به ارمغان میآورند. آیدا، که سراسر زندگی خود را در سایه آشپزخانه گذرانده است، به سمت یک ازدواج ثروتمند و متعلم هدایت میشود. اما سرانجام، پایانی ناگوار او را تحت تأثیر قرار میدهد، که برای بسیاری غیرقابل پیشبینی است.
آیدین، پسر پرنشاط و شاعر، خود را در یافتن راهی برای ادامهی تحصیل در تهران میبیند، اما پدرش هیچگاه تلاشها و آرزوهای او را درک نمیکند، بلکه چندین بار تمام کتب و نوشتههایش را به آتش میکشد. وقتی پدرش تصمیم میگیرد که او را به ارتش بفرستد، آیدین از خانه فرار میکند و به خانوادهای ارمنی پناه میبرد. او سالها در زیرزمین یک کلیسا کار میکند، رؤیای تحصیل در تهران را در ذهن خود زنده نگه میدارد و درگیر عشق به سورمه میشود.
در این میان، اورهان، فرزند کوچک خانوادهی اورخانی، سرنوشت خود را به دست میگیرد و در پی تجارت خانوادگی میروید، درحالی که جاهطلبیهایش او را به سمت اهداف بزرگتر و بیشتری سوق میدهد.
در قسمتی از کتاب سمفونی مردگان میخوانیم
لحظهاى بعد هیاهوى خیابان خوابید و شهر در تاریکى و سکوتى فرو رفت که انگار سالهاست آدمهاش مردهاند. تاریکى یک ساعت و نیم به طول انجامید. صداى گریهاى از دور شنیده مىشد، صدایى شبیه ناله زنى زیر آوار. حتى یوسف هم زوزه مىکشید و مىخواست از جاش حرکت کند. به نظر مىآمد زلزلهاى در شرف وقوع است. پدر نماز وحشت خواند، و بعد که هوا گرگ و میش شد، بىآن که با کسى حرف بزند به حیاط رفت. در زیرزمین را با لگد گشود، و درست در لحظهاى که خورشید از تیرگى درآمد، آن اتاق را با تمام اثاثیه و کتابهاش به آتش کشید. روى لکه سیاهى که کنار حوض از ماهها پیش مثل عنکبوت سیاه لش خود را پهن کرده بود، قدم مىزد و مىگفت: «این روح شیطان است که دارد مىسوزد.»
غروب پیش از تاریک شدن هوا آیدین آمد. خانه در سکوت غمانگیزى فرو رفته بود. گویى یکى از افراد خانواده مرده است، و دیوارها راز مرگى را پنهان نگه مىدارند. و سالها بعد هنگامى که آیدین این روزها را به یاد مىآورد به مادر گفت: «خیلى غمانگیز بود.»
بوى سوختگى مىآمد. بوى دود مىآمد. و آیدین انگار که مىداند چه اتفاقى افتاده، با خونسردى تمام به حیاط رفت، به دخمه نزدیک شد، و در برابر آن سیاهى احساس مىکرد بىوزن شده است. نمىتوانست باور کند و از خشم به خود مىلرزید. از پلههاى زیرزمین پایین رفت. آنجا فقط سیاهى و نیستى بود. آب سیاهرنگى کف زمین را پوشانده بود. بوى ویرانى و مرگ مىآمد، بوى بشر اولیه، و بوى حیوانیت. انگار کسى را سوزاندهاند و خاکسترش را به در و دیوار مالیدهاند. اتاق پر از خاکستر و چوب نیمسوخته بود. و کتابها و شعرها همراه شعله آتش به آسمان رفته بودند. حتى چیزى هم پیدا نمىشد که آیدین بتواند لحظهاى روى آن بنشیند. یک لحظه تصمیم گرفت با سنگ تمام شیشههاى خانه را بریزد پایین. بعد هوار بکشد: «اگر زندگىات را آتش نزنم بچه تو نیستم.»
سالها بعد مادر گفت: «از آن روز لعنتى تا بهحال روز خوشى ندیدهایم. آن روز، یوسف هم زوزه مىکشید.»
با عباس معروفی بیشتر آشنا شویم…
عباس معروفی نویسندهای است که با آثارش در جهان ادبیات فارسی شناخته شده است. او با استفاده از زبانی شاعرانه و داستانهایی پر از عمق، خواننده را به سفری عمیق و جذاب در دنیای انسانها و احساساتشان میبرد. آثار معروفی به خاطر توانایی در ترسیم شخصیتهای زنده و پیچیده، به همراه محیطها و ماجراهای پرمایه که در آنها قرار میگیرند، تحسین بسیاری از خوانندگان و منتقدان را به دنبال داشتهاند.
در داستانهای معروفی، نویسنده به صورت عمیق و معنادار به مسایلی چون عشق، انسانیت، هویت، و ارتباطات اجتماعی میپردازد. او با آفرینش داستانهایی پر از رمز و راز، نگرانیها و خواستههای مخفی، و پیچیدگیهای روانی انسان، خواننده را به تأمل و تعمق در زندگی و مسایل پیرامونش میکشاند.
آثار معروفی معمولاً با زبانی شعرآمیز و توصیفات زیبا، همچنین با توجه عمیق به روان شخصیتها و ارتباطات بین آنها، خواننده را به دنیایی از احساسات و افکار عمیق و پیچیده میبرد. او با مهارت در ایجاد جلوههای واقعگرایانه و همچنین خیالپردازانه، علاقهمندان را به سرزمینی جادویی و بیپایان از خیال و واقعیت میبرد.
با تجربه و استعداد نویسندگی چندساله، عباس معروفی یکی از نویسندگان برجسته ادبیات ایران است که با آثارش تأثیرگذاری عمیق در ادبیات معاصر فارسی داشته است.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.