کتاب عشق سال های وبا – نویسنده گابریل گارسیا مارکز
کتاب عشق سال های وبا یکی از داستانهای جذاب و پرفراز و نشیب نویسندهی مشهور، گابریل گارسیا مارکز است. این رمان بینظیر از دنیایی از داستانهای عاشقانه، مبارزات زمانی، و روایتهای زندگی پردازی میکند. در میان اثرهای بزرگ گارسیا مارکز، کتاب عشق سال های وبا مثل یک جواهر گرانبها، میدرخشد و به عنوان یک اپیک عاشقانهٔ جهانی شناخته میشود.
این داستان زیبا، ماجرای عشق جوانی به نام فلورنتینو را به تصویر میکشد، جوانی که با چالشها و دشواریهای زندگی مواجه میشود. عشق او به دختری به نام فرمینا، در مقابل موانعی اجتماعی و خانوادگی سختی کشیده میشود. این داستان در دنیایی از رمز و راز، سفرهای طولانی، و تجارب فراوان انسانی باورنکردنی را به تصویر میکشد.
گارسیا مارکز با دقت و آرمانی، داستان عشقی که تا زمان کولراها ادامه دارد را روایت میکند. این داستان، گوشهای از زندگی فلورنتینو را که با عشق و وفاداریاش به فرمینا، ماجراهای جذابی را تجربه میکند، به تصویر میکشد. دنیایی که پر از عشق، هیجان، و پیچیدگیهای مواجهه با زمان و زندگی است.
داستان این رمان در یک شهر تاریخی واقع در ناحیهٔ کارائیب در آخرین دهههای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم اتفاق میافتد، زمانی که کشورهای آمریکای لاتین پس از استقلال از امپراتوری اسپانیا درگیر جنگهای داخلی بودند. داستان با مرگ خرمیا دوسنت آمور، یک عکاس باسابقهٔ این شهر، به دلیل خودکشی آغاز میشود. دکتر خوونال اوربینو، یک پزشک معروف شهر که با دوسنت آمور دوستی داشته و همچنین همبازی شطرنج او بوده، در حین انجام امور مربوط به صدور گواهی مرگ و جواز دفن برای دوست قدیمیاش، از محتوای نامهای که آمور پیش از فوتش نوشته بود، آگاه میشود. این نامه نشان میدهد که آمور تمام این سالها معشوق پنهانی داشته است. اوربینو، مردی که به رسم و آداب اجتماعی پایبند بود، از این حقیقت به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد؛ اما همسرش فرمینا داسا که همواره نسبت به رازهای آمور بدبین بوده، زیاد به تعجب از این واقعیت روی نمیآورد. سه روز پس از مرگ آمور، اوربینو در حالی که میخواسته به مراسم تشییع جنازهاش برود، برای گرفتن یک طوطی فراری به شاخهای از درخت سقوط میکند و جان خود را از دست میدهد. در مراسم ختم او، فلورنتینو آریسا به فرمینا داسا – که اکنون بیوه است – یادآوری میکند که پس از گذشت بیش از پنجاه سال همچنان عاشق اوست. این اظهار دلنشین در حالی که فرمینا هنوز در حال حاضر مرگ همسرش است، او را بسیار خشمگین میکند و باعث میشود که فلورنتینو آریسا را از خود دور کند.
در این داستان، فرمینا داسا، یکی از شاگردان مدرسهی صومعهی مریم مقدس است. پدرش، لورنزو داسا، که به عنوان یک مرد شیاد و فرصتطلب توصیف میشود، درگیر جرائمی از سرقت تا جعل اسکناس میشود. سالها پیش، او به همراه خواهرش اسکولاستیکا داسا و دخترش فرمینا، نامزد سابق اسکولاستیکا، از شهر زادگاهشان، ریو آچا، به شهر دیگری نقل مکان کردند.
فلورنتینو آریسا، پسر نامشروع مردی معروف است که در شرکت کشتیرانی سهامدار است. او توسط پدرش تنها از دور مالیاتی شده و رابطه مستقیم با او را ندارد. فلورنتینو با نام خانوادگی مادرش شناخته میشود. مادرش، ترانزیتو آریسا، زنی باهوش است که مغازهی خرازی دارد و همزمان به ارزشهای خود که شامل کمک به دیگران نیز میشود، پایبند است. فلورنتینو زیر نظر مرد آلمانی به نام لوتار توگور کار میکند که فناوری تلگراف را به شهر آورده است.
در یک روز که فلورنتینو برای ارسال تلگراف به لورنزو داسا میرود، عاشق دختر او، یعنی فرمینا، میشود. عمه فرمینا و مادر فلورنتینو این عشق را تشویق میکنند و نامههای مخفیانه بین آن دو پر روی میشود. اما پس از اینکه یکی از نامهها در مدرسه پیدا میشود، فرمینا اخراج میشود و لورنزو دخترش را با خود برای سفری طولانی میبرد.
طی این سفر، رابطهی مخفیانه بین فلورنتینو و فرمینا از طریق تلگراف ادامه مییابد. اما پس از تلاشهای فلورنتینو برای پیدا کردن گنج در دریا، فرمینا برای اولین بار شک به عشقش به او میکند. وقتی فرمینا پس از سالها به همان شهر باز میگردد، احساسی نسبت به فلورنتینو ندارد و او را از خودش دور میکند.
قسمتی از کتاب
عطر تلخ بادام همیشه بدون اراده، خاطرات عشق ناتمام را در ذهن او زنده میکرد. وقتی دکتر جوونال اوربینو وارد آن خانه تاریک و مات وارد شد، بویی سنگین و نازک از این عطر برایش تصویر عجلهای از وقایع تلخ قتل را طراحی کرد. او در اینجا آمده بود تا به امور مربوط به یک قتل رسیدگی کند که برای خودش، حالت اضطراری و فوری آن را سالها پیش از دست داده بود. جرمیا دو سنت آمور، اهالی منطقهٔ آند و یکی از زخمیهای جنگ بود، عکاسی بچهها را به عنوان شغل خود داشت و به عنوان یکی از رقبای مواجه با بازی شطرنج، در ردهٔ برتر قرار داشت. او به واسطهی استنشاق بخار سم سیانید طلا، جان خود را از دست داده و از زجر و درد یادآور خاطرات گذشتهاش به دست آورده بود.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.