کتاب غریبه ای در خانه – نویسنده شاری لاپنا
کتاب غریبه ای در خانه اثری جذاب از نویسندهی معروف شاری لاپنا است که به شما یک داستان مهیج و پر از راز و رمز فراهم میکند. در این رمان، سوسن و کارن، دو زن به طور اتفاقی در مرکز یک داستان پیچیده و مهیج قرار میگیرند.
همه چیز برای سوسن و ریچارد، زندگی آرام و خوشایندی را نشان میدهد تا زمانی که یک حادثه ناگهانی همه چیز را تغییر میدهد. یک شب، سوسن خانهاش را ترک میکند و به اتفاقی عجیب در یک منطقه دیگر از شهر پیدا میشود، حافظهاش ناپدید و هیچ یادداشتی برای خود نگه نداشته است. این اتفاق باعث میشود تا ریچارد شوکه شده و متعجب شود و به دنبال پاسخهایی برای رمز و راز این حادثه بگردد.
داستان از اینجا شروع میشود و شما را در ماجراجویی هیجانانگیزی با خود میبرد. به محض اینکه شما فکر میکنید که یک رمز حل شده است، اتفاقات جدید و ناگهانی شما را مجدداً در گریز از رمز و رازهای داستان میاندازد. شاری لاپنا با استفاده از سبک نوشتاری فوقالعاده خود، موفق به ساخت یک داستان پر از معماهای پیچیده و جذاب شده است که شما را تا آخرین صفحه به خود مشغول خواهد کرد.
اگر به دنبال یک رمان جذاب، پر از اسرار و نوآوری هستید که هیجان و سرگرمی را همراه با یک داستان فوقالعاده ارائه میدهد، کتاب غریبه ای در خانه انتخاب عالیای است. این کتاب قطعاً شما را به دنیای معما و اسرار خودش جذب خواهد کرد و شما را در یک سفر هیجانانگیز و پر از تعقیب و گریز خواهد برد.پ
باز هم با یک داستان هیجانانگیز و گیرا در خانهای گرفتار هستید که همه چیز به نظر معمولی و آرام میآید تا زمانی که یک لحظه ناگهانی همه چیز را بهم میریزد. داستان زوجی به نامهای کارن و تام، در یک محلهی آرام در شهر نیویورک روایت میشود. آنها زندگی خوشبختی داشته و همه چیز به نظر آرام و پایدار میآمده است. اما یک روز، غافل از همه چیز، کارن ناپدید میشود.
تام، هنگام بازگشت به خانه متوجه میشود که همسرش کارن نیست و همه چیز به نظر عجیب و غریب تغییر کرده است. کارن همه چیز را با خود برده و موجب گمراهی و نگرانی شده است. پلیس نیز وارد این ماجرا میشود و خبر میدهد که کارن دچار یک تصادف جدی شده و در بیمارستان به سر میبرد. اما او حافظهاش را از دست داده و نمیتواند اتفاقات اخیر را به یاد بیاورد. این تصادف و اتفاقات پیچیده برای همسرش تام موضوعی از نگرانی و شک آفرین میشود.
وقتی کارن به خانه باز میگردد، او متوجه میشود که همه چیز تغییر کرده است. خانهشان انگار پر از اسرار و رازهایی است که هرکسی تمایلی به افشای آنها ندارد. هر قدمی که برمیدارند، رازهای بیشتری به نمایش در میآید و احساس میکنند که کسی در حضور آنها در خانه بوده و ممکن است هنوز هم باشد. اما چه اتفاقی واقعاً افتاده و چرا همه چیز به این گونه تغییر کرده است؟ این سرنوشتی مرموز که مرتبط با گذشتهی کارن است، به ماجرا ادامه میدهد.
این داستان پر از راز و رمزهای مرموز است که هر کدام شما را به سوی دنیایی از ناگفتهها و پردههایی از زندگی خصوصی زوجی کشانده و شما را درگیر دنیایی پر از اتفاقات غیرمنتظره میکند. همه چیز در این داستان به طور شگفتانگیزی پیچیده میشود و شما را با وقایع و حقایقی مواجه میکند که تا آخرین لحظه ، داستان باریتان جذاب باقی بماند.
خصوصیات کتاب
کتاب غریبه ای در خانه نوشتهی شاری لاپنا، دارای یک داستان گیرا و پر از رمز و راز است که با شخصیتهای عمیق و پیچیدهاش، خواننده را به دنیایی از معماها و اتفاقات غیرمنتظره میبرد. این کتاب با ترکیبی از عناصر رمان جنایی و رازآلود، خواننده را به سرنوشت ناگفتهای میکشاند. ساختار داستان پرهیجان و پیچیدهای دارد که با حفظ جذابیت در طول داستان، همواره تا آخرین لحظهی داستان، خواننده را در تعقیب رازهای داستان نگه میدارد. این کتاب با ترکیبی منحصر به فرد از معمایی بودن و جذابیتهای روانشناسی، بهترین گزینه برای علاقهمندان به داستانهای پر از راز و رمز است.
جوایز کتاب
- از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز
- از پرفروشترین کتابهای ساندی تایمز
قسمتی از کتاب
جنینگز در حین بازگشت به اداره پلیس، در حال رانندگی بود و رازباخ، درگیر بررسی گفتگوی کرن با خودش بود. کرن کراپ اطرافیانش را در تاریکی پوشانده است. او به نظر میرسد آرام و معمولی، اما بیاندازه ترسیده و ناامید است.
بازرس میداند که کرن نزدیک محل جرم بوده است؛ تقریباً همان زمانی که جنایت رخ داده است. اما زمان دقیق وقوع جرم برایشان هنوز مبهم است. اما اطمینان دارد که این دو رویداد با یکدیگر مرتبط هستند. او چه کاری در آنجا داشته است؟
با بررسی رفتارهای همسرش، به یاد آورد که کراپ هیچوقت توانایی دروغگویی را نداشته است. از دست دادن دستکشهای لاستیکی اش را نیز به یاد میآورد.
شخصی ممکن است کرن را در حال ترک خانه دیده باشد. آیا او تنها بوده است یا نه، باید مشخص شود. رازباخ تصمیم میگیرد تا شب را در هنری پارک بگذراند و با همسایگان صحبت کند. باید جزئیات صحبتهای کرن را نیز بیرون آورد. ممکن است در آن شب، تماسی مهم داشته باشد. باید نگاهی نزدیکتر به کرن داشته باشند.
رازباخ با لذت روی صندلی نشسته بود. پرونده به نقطهی مهم خود رسیده بود و این او را خوشحال میکرد.
تام با وحشت به همسرش نگاه کرد. به خاطر او دروغ گفته بود، آن زنی که او عاشقش بود. او چه کرده بود؟ قلبش درد میکرد.
کرن با صدایی ناامیدانه گفت: “تام.” سپس مکثی کرد، دست به سرش گذاشت و دنبال کلمات مناسب بود.
همچنین تام، هر چه که کرن نمیتواند توضیح دهد، به نوعی حالت فیلمی بازی میکند. او ابتدا به او اعتماد داشت، اعتقاد داشت که کرن چیزی را فراموش کرده است. اما اکنون دیگر به این باور نمیرسد. مطمئن است که چیزی را پنهان میکند و با صدایی سرد از او پرسید: “کرن، چه اتفاقی افتاده؟” اما درونش خیلی آزرده بود.
کرن فقط میتوانست بگوید: “نمیدونم.” چشمانش پر از اشک شده بودند.”
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.