کتاب قوز بالا قوز
خلاصه:اما هیچکس تو دست انداختن من به گرد پای رودریک هم نمیرسه! یادمه اولین دروغی که بهم گفت این بود که اگه پیچ نافم باز بشه، شکمم میفته زمین!… منم رفتم به همه ی بچه های پیش دبستانی مون این رو گفتم که باعث شد جنبش بزرگی تو مدرسه اتفاق بیفته… یا اینکه: کنسرت داشت شروع میشد و من فقط به این فکر میکردم که بابا داره به صندلی خالی من نگاه میکنه. به همین خاطر محکمتر در زدم. خوشبختانه رولی من رو از پنجره دید و از رو صندلیش بلند شد و اومد در رو باز کرد…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.