محصول به سبد خرید اضافه شد
0
فروشگاه کتاب آیین| وارد شوید
۰ از ۵
(از ۰ نظر)

کتاب همخونه

موجود

نویسنده : مریم ریاحی

999 عدد در انبار

تعداد
%6
قیمت:
170000 تومان
تخفیف:
%6
قیمت:
159000 تومان
  • 7 روز ضمانت بازگشت کالا
  • پشتیبانی 24 ساعته
  • ضمانت اصالت کالا
  • ارسال بالای 100 تومان رایگان
  • پرداخت آنلاین امن

کتاب همخونه – نویسنده مریم ریاحی


کتاب همخونه ، که به نحوی معروف ترین رمان نوشته شده به قلم مریم ریاحی است تا به این لحظه به حساب می آید. داستان رمان روایت دختری است به نام یلدا که هم صورت و هم خلق و خوی زیبایی دارد، دختری ساده دل و خوش قلب که با از دست دادن پدر و مادرش، همراه یکی دوستان صمیمی پدر خود به نام حاج رضا زندگی می کند. بیشتر فرزندهای حاج رضا مهاجرت کرده اند و در خارج از کشور به زندگی مشغول هستند و یک فرزند او در ایران، شهاب، پسر کوچکترش می باشد.
یلدا با زندگی در کنار حاج رضا، اعتقاداتش قوی تر از پیش می شود و این امر باعث شده که او به عاشق شدن و مسائلی از این دست فکر نکند. اما فکر نکردن به عشق، زمانی که استاد ادبیات موردعلاقه اش سر کلاس از آن سخن می گوید و عشق را عامل و دلیل حرکت می داند، کمی دشوار می نماید.
یلدای کتاب همخونه به قلم مریم ریاحی، تمام ویژگی های مثبت یک انسان را در خود دارد اما از عشق خالی است! او هرگز عاشق نشده و به جای آن، خود را با درس و کتاب و دوستانش پر کرده است. اما داستان به همین جا ختم نمی شود و با به صرافت افتادن شهاب برای مهاجرت، زندگی برای حاج رضا تلخ و پر از آشوب می شود. پس حاج رضا تنها راهی که پیش روی خود می بیند، این است که یلدا و شهاب را کنار هم قرار دهد تا شاید مهرشان به دل هم بیفتد و شهاب منصرف شود. اما آیا شهاب مغرور و بداخلاق به این راحتی ها راضی خواهد شد؟

قسمتی از متن رمان همخونه

شام دلچسبی بود . چقدر یلدا دوست داشت یکروز بتواند با او ارتباط برقرار کند. دیگر به گذشت آن پانزده روز فکر نمی کرد و حتی دیگر به میترا هم فکر نمی کرد. هر چی بود فقط شهاب بود . شهاب. آن شب خواب به چشمان یلدا نمی آمد. آنقدر هیجانزده و امیدوار و خوشحال بود که دوست داشت تا صبح رویا بافی کند . باور نمیکرد که ساعاتی را با شهاب گذرانده است . با خود گفت یعنی الان خوابه ؟

دلش فشرد و دوباره گفت اگه خوابه معلومه که من خرم که اینجا نشسته ام و دلم رو الکی خوش کرده ام. اما دوباره تصویر شهاب جلوی چشمانش جان گرفت و با لبخند خاصی گفت تمام آسمان من پر از شهاب میشود یعنی چی؟…دوباره ضعف کرد و گفت وای خدایا. اشتباه نمی کنم. اشتباه نمی کنم.

یلدا موهایش را باز کرد. و به دورش ریخت و برس را برداشت و شانه زد. خود را در آیینه تماشا کرد. موهای بلند مواج و سیاه صورتش را مثل قابی زیبا در برگرفته بود و تاپ بنفش رنگی بتن داشت که دو بند نازکش شانه های کوچکش را در بر گرفته بودند. شلوارک کوتاه جین قشنگی پوشیده بود . خود را دقیقتر نگاه کرد. زیبا شده بود .به یا حرف شهاب افتاد که گفت خوشگلتر هم شده ای. از این یادآوری به وجد آمد و از جای برخاست و گفت بهتره برم فلاسک چای رو بیارم اینجا.

اصلا خوابم نمیاد. و با فکر اینکه شهاب خوابیده در اتاقش را باز کرد و بدون اینکه چراغی روشن کنه بطرف آشپزخانه رفت. فقط آباژور داخل سالن روشن بود که قسمتی از آشپزخانه را نور میبخشید. با احتیاط از کنار میز ناهارخوری گذشت و بسوی کابینتها رفت. دست برد تا درش را باز کند. ناگهان چراغ روشن شد و یلدا بسرعت برگشت و با دیدن شهاب جیغ خفیفی کشید…

مشخصات کالا
نوع جلد

شومیز

زبان

فارسی

تعداد صفحات

۴۵۶

انتشارات

پرسمان

قطع

رقعی

نویسنده

مریم ریاحی

سال چاپ

نوبت چاپ

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب همخونه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کالاهای مرتبط

رفتن به بالای صفحه

فروشگاه اینترنتی کتاب آیین، مرکز خرید انواع کتاب های ادبیات، اسطوره، تاریخ، جیبی، داستان کوتاه، اقتصاد، باستان شناسی، خاطره نویسی، داستان بلند، دین و عرفان، رمان ، روانکاوی و روانشناسی، زندگی نامه، سیاست، علوم اجتماعی، علوم انسانی، علوم سیاسی، علوم تجربی، فلسفه، کلاسیک، کودک و نوجوان، گزارش نویسی، مختصر مفید، مصاحبه، مقاله، موسیقی، نامه نگاری، نقد ادبی و هنر میباشد.

تمامی حقوق این سایت متعلق به کتاب آیین می باشد. Copyright © 2024 AeenBook | طراح سایت: آژانس دیجیتال مارک وب