کتاب گشودن صندوقچه اسرار
خلاصه: مایلم شعر کوتاهی بخوانم که هرچند مضمونی سنتی دارد، اما از دیدگاه پیروان “اک“، از تسلیم به ماهانتا سخن میگوید. “همانطور که کودکان اسباب بازی های درهم شکسته ی خود را با گریه به ما میدهندتا تعمیرش کنیم، من هم آرزوهای درهم شکسته ی خود را به خدا سپردم که رفیقم بود. اما بجای این که او را به حال خود بگذارم تا مشغول کار شود، اطرافش پرسه زدم و به خیال خود سعی کردم کمکش کنم. اما سرانجام حوصله ام سر رفت و آنها را از دستانش ربودم و فریاد زدم: چرا اینقدر معطل میکنی؟، گفت: فرزندم…”
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.